انسان و سمبل هایش

انسان و سمبل هایش

 داشتم کتاب انسان و سمبل هایش اثر یونگ را می خواندم در آن کتاب نوشته شده است که هر خوابی دارای نماد  و سمبل است و تعبیر این نماد ها بر اساس شخصیت،  ناخود آگاه و خود آگاه هر کسی متفاوت است به همین دلیل  کسی نمی تواند خواب  دیگری را تعبیر کند، مگر در مورد خواب هایی که نماد های عمومی دارند و برای  همه انسان ها تعبیر یکسانی دارد.

خواندن این کتاب برای من که در عین کم خوابی و یا حتی گاهی بی خوابی، دائم در حال خواب دیدن هستم جالب بود.  لحظاتی پیش می آید که هنوز ارتباطم با محیط واقعی کم نشده است اما باز خواب می بینم . شاید هیچ گاه  بعد از بیدار شدن نتوانم بگویم که خوابی ندیده ام، خواب هایی که بیشتر اوقات  در ارتباط با واقعیت هایی است که اتفاق نیفتاده است .

 مطالعه این کتاب مرا بر آن  داشت تا خواب هایم را جایی یاد داشت کنم  و روزی به تعبیر آن بپردازم که  دانشم نسبت به نماد و  سمبل های انسان تکمیل شده باشد.

-         دیشب اما چند  خواب دیدم :

-     خواب دیدم به خانه بر گشته ام ، در خواب خانه مان خیلی بزرگ و وسیع بود و پر شده بود از انواع و اقسام میوه ها و غذا ها  و من در حال آماده شدن برای برگشت به خانه خودم بودم . مامان داشت برام  وسایلم را می بست یه عالمه میوه که فکر می کنم البالو، هلوو انگور بود را بسته بندی کرده بود . حتی یادم می آید که یه دبه بزرگ که دقیقا  نمی دونم چی بود را پر کرده بود و داشت سرش رو روش می ذاشت. فکر می کنم چیز های شبیه بادمچان بود که به سیاهی میزد و آب هم داشت.  از طرف دیگر من هم داشتم  سطل های سفید شکر و نمک را  بعد چشیدن محتوای آن  خالی می کردم ،  تا بتونم میوه ها را درون آن بچینم و با خودم بیارم . توی این خواب چند تا از فامیل ها مون هم بودند.

-          چن تا خواب دیگه هم دیدم اما هرچه فکر می کنم نمی تونم  بنویسم یعنی به نوشتار تبدیل نمی شه .

-      دو شب قبل هم خواب دیم به دیدن کسی رفته ام که خیلی دوستش دارم کسی که برای دیدش محدودیت دارم ، توی خواب خیلی راحت  وبدون هیچ مشکلی با هم حرف  می زدیم،  افرادی دیگه هم با ما بودند و همین باعث شده بود که من تو خواب  به خودم بگم چه خوب حالا که بقیه هم اینجا هستند پس دیگه مشکلی وجود نداره.

نظرات 5 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام نمیدونم چه حالی داری اما خوشگله
کاش خوابامونو مینوشتیم
برای هم
برای همه
برای اونی که دوسش داریم
کاشکی می خوابیدیم ژیش اونی که دوسش داریم
فکر میکنی اگر خوابیدی ژیش اونی که دوسش داری باز خوابشو میبینی
تا روز اول حال کردنت شروع شد دیگه خوابم تعطیل

alnilam چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:29 ب.ظ http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir

این کتاب فوق العادست

silver دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:36 ب.ظ

خیلی دوست دارم بدونم چی از خوندن کتاب یونگ یاد گرفتی؟یعنی صرفا می خوای خواباتو تعبیر کنی؟واقعیت یا خواب...

خیلی چیزها
و این که ربطی به تعبیر خوابم نداره . به تعبیر سمبل های زندگی ربط داره
چرا شما همیشه در پی به سوال کشیدن دیگران هستید؟

شوالیه دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:29 ب.ظ http://shovaliye65.blogfa.com

همچی سرم گرم خوندن شد که ناهاری که گذاشته بودم گرم شه به سلامتیتون جزغاله شد و ما بعد از خوردن کمی جزغاله پلو دوباره اومدیم





اخی :)

میلاد سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ق.ظ http://DVM.MILAD@GMAIL.COM

این کتاب رو چطور می تونم پیدا کنم

تو کتاب فروشی های انقلاب هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد